۱۳۹۲ دی ۲۲, یکشنبه












پژو 206 ما از کرگی دم نداشت

در پی اعلام حمایت خانه مداحان از مداح ششلول بند و این ادعای واهی که « انچه در پس پرده می گذرد نشانه گرفتن هیئت های عزاداری و اصل و فلسفه قیام عاشوراست» شاکی از ترس مداحان مسلح  شکایت خود را پس گرفت!

 این ماجرا حکایت حال  مردی است که گریزان از دست چهار نفر شاکی  خود را به خانه قاضی افکند که... ” دخیلم! “
 قاضی در آن ساعت با زنی شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان و شاکیان را به درون خواند .

نخست ازیکی از شاکیان که یهودی بود پرسید : از این مرد چه میخواهی ؟
گفت : این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم .
قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !
و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پرداخت پنجاه دینار جریمه محکومش کرد !

شاکی بعدی جوانِی که پدرش مرده بود را پیش خواند و گفت : شکایتت چیست ؟
گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمده ام .
قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی !
و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به پرداخت سی دینار جریمه « شکایت بی مورد» محکوم کرد !
 
نوبت به دیگری رسید گفت : تو چه شکایتی داری ؟
 گفت : این مرد به خانه من وارد شده و زنم از ترس بار افکنده است! 
 قاضی گفت : قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد. حالی می توان آن زن را به حلال در فراش ( عقد ازدواج ) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش !

مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خری که دمش برکنده شده بود برخاست و به جانب در دوید .
قاضی فریاد زد : هی ! بایست که اکنون نوبت توست !

صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد :
مرا شکایتی نیست. از برای محکم کاری ، به آوردن چند مرد می روم که شهادت دهند خر من از کرگی دم نداشته است.


و اما راننده پژو ، وقتی دید خانه مداحان وی را به «نشانه گرفتن هیئت های عزاداری و اصل و فلسفه عاشورا » و همچنین « اراذل و اوباش و عامل اسراییل » متهم کردند صلاح در آن دید که از شکایت خود صرف نظر کند و اعلام کند پژوی 206 من از کرگی سوراخ سوراخ بود  
.................................................................