۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه



.شتری راخبر آوردند مادرت پسری زایید.
.گفت: خوش خبر باشی ولی برای من که بار خودم می برم و جان خودم می کنم , مادرم چه پسر بزاید چه دختر, هیچ فرقی نمیکند.

.برای من که در درازای تاریخ بار خودم را برده ام و جان خودم را کنده ام و این دزدان وچپاولگران که فقط ادعای برادری من .داشته اند . نه تنها باری از دوشم بر نداشته اند, بلکه تا انجا که توانسته اند بار از گرده ام کشیده اند و حق هیچ اعتراضی برایم .قائل نبوده اند.... امدند بارشان را بستند ورفتند و ما همان بدبخت و خوار وبی نصیب ماندیم وباز غارتگری دیگر....

.در کشوری که هیچ جایی برای مصدق ها وامیرکبیرها نیست. مام وطن میخواهد چه بزاید .چشم انتظار برادری نیستم!. .ابلهی,راهزنی , خائنی یا دیوانه ای چونان دیروز؟؟.. یا حرام لقمه ای پست و شیاد چونان امروز؟.. نه... برای من هیچ فرقی نمی .کند
.کوتاه اینکه , دیگی که برای ما نمیجوشد بگذار کله سگ تویش بجوشد واین کله سگ هم انقدر بجوشد تا بسوزد و بوی گندش همه .دنیا را بگیرد, همانطوری که دنیا را گرفته و همه بینی های خودشان رااز این بوی متعفن گرفته اند.

." جخ امروز از مادر نزاده ام " . شعری از شاملو که ادم تا مغز استخوانش لحظه لحظه تاریخ بیقراری را احساس میکند.
------------------------------
.جخ امروز از مادر نزاده ام
.نه
.عمر جهان بر من گذشته است
.نزدیک ترین خاطره ام خاطره قرن هاست
.بارها به خون مان کشیدند
.بیاد ار,
.تنها دست اورد- کشتار
.نان پاره قاتق سفره بی برکت ما بود.

.اعراب فریبم دادند
.برج موریانه را با دستان پر پینه خویش بر ایشان در گشودم
.مرا وهمه گان را بر نطع سیاه نشاندند و گردن زدند
.نماز گذاردم و قتل عام شدم
.که " رافضی "ام دانستند
.نماز گذاردم وقتل عام شدم
.که" قرمطی" ام دانستند
.انگاه قرار گذاشتند که ما وبرادرانمان همدیگر را بکشیم و
.این
.کوتاه ترین راه وصول به بهشت بود
.به یاد ار
.که تنها دست اورد کشتار
.جل پاره بی قدر عورت ما بود

.خوش بینی برادرت ترکان را اواز داد
.مرا وترا گردن زدند

.سفاهت من چنگیزیان را اواز داد
.ترا وهمه گان را گردن زدند
.یوغ ورزاو بر گردنمان نهادند
.گاو اهن بر ما بستند
.وبر گرده مان نشستند
.و گورستانی چندان بی مرز را شیار کردند
.که بازماندگان را هنوز ازچشم خونابه روان است

.کوچ غریب را به یاد ار
.از غربتی به غربت دیگر
.تا جستجوی " ایمان "
.تنها فضیلت ما باشد

.بیاد ار
.تاریخ ما بی قراری بود
.نه باوری .. نه وطنی ..